به گزارش آیندگان
به گزارش “ایندگان” ایام رمضان سال ۱۳۷۷ می بود و سپس از افطار سالن زیبای دوازدههزارنفری مجموعه آزادی، میزبان هوادارانی می بود که برای تماشای بازی تیم و بازیکنان محبوبشان در فضایی تازه، دور هم جمع میشدند و تا خود صبح از کنار هم بودن لذت میبردند.
آن دوران تا این مدت رشته فوتسال به معنی امروزی پا نگرفته می بود و تیمهای تهرانی با ستارههای فوتبال چمنی در این رقابتها حاضر میشدند و از همین رو شبهایی که دو تیم استقلال و پرسپولیس بازی داشتند، جمعیت قابلتوجهی به سالن میآمد و بهنوعی حتی میتوان او گفت حساسیتها کمتر از بازیهای لیگ نبوده است. از بین سرخابیها تیم استقلال برای وجود بازیکنانی همانند محمد نوری، محمدرضا مهرانپور، صادق ورمزیار، محمدعلی یحیوی و محمدرضا حیدریان، شرایط بهتری داشت که طبق معمولً تا مرحله های پایانی یا فینال صعود میکرد.
به جمع این بازیکنان باید یک نام دیگر هم اضافه کرد که تماشای فوتبالش قند را در دلت آب میکرد. او خرید تازه باشگاه استقلال می بود و نامش چندان برای اهالی فوتبال آشنا نبوده است. امان از هنگامی که پا به توپ میشد، تا این مدت که تا این مدت است، بعد از گذشت دو دهه از آن روزها پا عوض کردنهای او را استقلالیها یادشان نرفته است. علیرضا منصوریان از همان جام رمضان داخل قلب هواداران استقلال شد و سالهای سال برای این تیم درخشید و تبدیل به یک اسطوره شد.
آخرین مطالب
- گلکسی S26 زیر سایه بحران حافظه؛ تلاش سامسونگ برای جلوگیری از تأخیر_آیندگان
- لامبورگینی تمراریو با کیت بدنه دلنشین معارفه شد + عکس_آیندگان
- محتوای بزرگسالانه در ChatGPT از سهماهه اول سال ۲۰۲۶ آزاد میشود_آیندگان
- سندروم ویبره خیالی: توهم لرزش گوشی در عصر دیجیتال_آیندگان
- آب معدنی در بطریهای پلاستیکی چندان سالم نیست_آیندگان
هواداران استقلال ضمن احترام به پیشکسوتانشان از ظهور این چنین اتفاقای ذوق میکردند و برایش کلی شعار و شعر میسرودند و روی سکوها یکصدا میخواندند. آن روزها سبک هواداری در استقلال جور فرد دیگر می بود. همان شبهای ماه رمضان امیر قلعهنویی علیرغم این که خودش بازی نمیکرد به سالن میآمد و علیرضا را که خودش به استقلال آورده می بود تشویق میکرد. جواد زرینچه، شاهرخ بیانی و مجید نامجو مطلق و… هم میآمدند تا کنار هواداران از تماشای بازی دوستانشان لذت ببرند.
آن زمان هواداران میدانستند که باید قبل از تشویق اتفاق جوانشان نام چه افرادی را فریاد بزنند، هم چنان که ورد زبانشان منصور پورحیدری و ناصر حجازی می بود و خبری از واژههای سخیف و ویرانگری همانند قلعه فن و فرهاد فن و نکو… نبوده است. آن روزها روی سکو بین همه این نامهای معتبر نمیتوانستید تبعیضی قائل شوید و هرگونه افراط در طرفداری اشخاص در نطفه مهار میشد، چراکه الگوریتم اذهان تماشاگران، برتری را بر نام استقلال بنا نهاده می بود و هر هواداری با هر درجه از عشق و علاقهای که به بازیکن محبوبش داشت میدانست که نام استقلال است که به این اشخاص هویت میبخشد.
اما اکنون…
کافی است این روزها در هر محفلی (حقیقی، مجازی) پای سخن تعداد بسیاری از هواداران نسل تازه استقلال بنشینید، تا فهمید شوید که آنها مسیر درست هواداری را گم کردهاند و نام استقلال را فراموش.
هر فردی صرفنظر از اسم استقلال، سنگ اسطوره خودش را به سینه میزند و منافع او را به هر قیمتی که شده به فرد دیگر ترجیح میدهد.
در واقع میتوان او گفت همانند حال و روز وخیم تیم، هیچزمان حالت جامعه هواداری در استقلال نیز تا به این حد اسفناک نشده می بود و این در حالی است که متأسفانه هیچ ارادهای هم برای از بین رفتن این شکل از طرفداری به چشم نمیخورد.
تعداد بسیاری از آنها اعتقاد دارند اگر از بین ناصر حجازی و منصور پورحیدری یک نفر امروز در بین استقلالیها می بود، اجازه نمیداد تا جامعه هواداری تا به این حد چند شقه شود، اما یادمان نرود در دوران پایانی حضورشان در استقلال چه چیزهایی به این دو اسطوره فقید نسبت داده شد.
اگر امروز تیم رقیب نزدیک به یک دهه است که در فوتبال باشگاهی ایران قوتنمایی میکند، به این خاطر است که در برابر این چنین ویروس مهلکی خودش را واکسینه کرده است.
پرسپولیسیها نیز در دهه هشتاد به همانند امروز هواداران استقلال هرکدام زیر پرچم یکی از اسطورههایشان سینه میزدند و حالت تیمشان هم دستمقداری از این روزهای استقلال نداشت، چراکه این دو نوشته همانند زنجیر به هم مرتبط است. زورآزماییهای سه علی همان بلایی را سر تیم پرسپولیس آورده می بود که امروز مثالاش را در استقلال میبینیم.
این برانکو ایوانکویچ می بود که با ورودش به آنها فهماند که نام پرسپولیس به همه نامهای دیگر ارجحیت دارد. برانکو با فهمیدن درستی که از فضای فوتبال ایران داشت، توانست حمایتهمه هواداران را پشت تیمش گسیل کند و نامش را برای همیشه در تاریخ فوتبال پرسپولیس ماندگار سازد.
بدون شک شناخت پیتسو موسیمانه از فوتبال ایران بهاندازه برانکو نیست، اما او مربی باتجربهای است و میتواند به پشتیبانی مشاورانی دلسوز، یکبار دیگر ساز ناکوک هواداران استقلال را در زیباترین دستگاه ممکن کوک کند و به آنها یاد بدهد که علاقهمندی به یک پیشکسوت یا بازیکنان جاری علت بر نفرت داشتن از پیشکسوت یا بازیکن دیگر نیست.
بدون شک موسیمانه برای رسیدن به پیروزی به حمایتهمه جانبه هواداران استقلال احتیاج دارد، اما او باید قبل از هر چیزی به هواداران استقلال بقبولاند که گرایش به اشخاص تا وقتی موضوعیت اشکار میکند که به نام استقلال خدشهای داخل نشود.
دسته بندی مطالب
فرهنگ وهنر
منبع