به گزارش آیندگان
به گزارش “ایندگان”، هنگامی پپ گواردیولا سپس از تساوی ۳-۳ روبه رو فاینورد، بازیای که تیمش ۳-۰ پیش افتاد ولی در نهایت با تساوی از زمین خارج شد، به سالن نشست خبری آمد همه نگاهها ناخودآگاه صورت او را میدید؛ جای زخمی شگفت روی بینی پپ همه را متعجب کرده می بود.
قبل از ورود گواردیولا همه خبرنگاران انتظار داشتند با نسخه غمگین یا عصبانی مربی بزرگ روبرو شوند. تیم درخشان او که سالها سلطان بیچون و چرای انگلیس و یکی از قوتهای برتر اروپا می بود شش بازی رنگ برد را ندیده می بود. شکی نبوده است که یک نشست خبری خاص در راه است. اما زخم روی صورت پپ چیزی می بود که کمتر فردی انتظارش را داشت.
هنگامی پپ روی صندلی نشست خبرنگارانی که اولین سوالها را از او پرسیدند جرات نکردند درمورد آن زخم سوال کنند. یک فیل در اتاق می بود که همه میدیدند ولی بهتر میدیدند آن را نادیده بگیرند تا احتمالا خبرنگاری شجاعتر به سراغش برود.
آخرین مطالب
پپ اغاز کرد. همانند همیشه کاریزماتیک. چهره یک مربی غمگین با اکتی در حد هنرپیشههای برتر هالیوودی. با این تفاوت که گواردیولا نقش بازی نمیکرد. نوبت به اولین سوال رسید.
هنگامی خبرنگار سخن میزد نگاه پپ با چشمهای نافذ و لبخندی ظریف روی صورتی مغموم همانند این می بود که آل پاچینو جلوی دوربین نشسته و به خبرنگار زل زده است: با همان کاریزمای باورنکردنی. سوال طعم شدت داشت: آخر بازی صدای هو کردن از روی سکوها شنیده شد. این عکس العمل برایت قابل فهمیدن است؟ به نظرت بازیکنها استحقاق این برخورد را دارند؟ سپس از آن همه پیروزیهایی که به دست آوردند؟
گواردیولا میدانست اکت آن شب تا سالها به گفتن یکی از با اهمیت ترین نشستهای خبریاش در ذهنها حک خواهد شد. از طرف دیگر مربی باتجربهای همانند او میدانست که بیشتر از همه تیمش به او چشم دوخته و میخواهد ببیند رئیس بزرگ چطور در سختترین لحظات کار او در منچسترسیتی از بعد سوال و جوابهای سخت با خبرنگاران برمیآید.
پپ اغاز کرد: “چند شب پیش که به تاتنهام ۴-۰ باختیم آنها در همین ورزشگاه تشویقمان کردند. امشب، شب فرد دیگر می بود. یقیناً که کارشان قابل فهمیدن است”. پپ شانههایش را به بالا انداخت و با لبخند ظریفی که از ابتدای مصاحبه هر از چند گاه روی صورتش ظاهر میشد در ادامه گفت: “کارشان درست می بود”. خبرنگار جوابش را نگرفته می بود، بعد به پپ یادآوری کرد که حرکت هواداران را سپس از سالها پیروزیهای پیاپی سیتی منصفانه نمیداند.
گواردیولا حاضر نبوده است با هواداران از درِ تقابل برآید و با اشاره به پیروزیهای قبل ترحم بخرد: “مردم اینجا نمیآیند که پیروزیهای قبل را برای بیاورند. میآیند که بازی خوب تیم و پیروزیاش را ببینند”.
سوال بعدی فرصتی به مرد کاتالان داد تا نشان بدهد تا آخر خط پشت بازیکنانش است. اگر گله و شکایتی باشد مال رختکن است نه جلوی غریبهها در نشست خبری. خبرنگار ضعیفترین حلقه سیتی را مقصد گرفت: “سلام پپ، یوشکو گواردیول امشب باز هم روی دو گل تقصیر کار می بود. میخواهی چطور به او روحیه بدهی که در ادامه…”.
گواردیولا نگذاشت سوال همه شود. پپ با نگاه جدی، درحالیکه دستش را زیر چانه گذاشته می بود او گفت: “زیاد جوان است. یاد میگیرد. زیاد جوان است. یاد میگیرد. برایش توانایی خوبی میشود. امشب بهترین بازیکن زمین می بود. بهترین بازیکن زمین”. اینجا با دقت به حرکات پپ میشد فهمید او واقعا از دست بازیکنانش غمگین است. دو بار اصرار بر این که یوشکو گواردیول بهترین بازیکن میدان می بود اشکار میکرد که رختکن سیتی شب داغی را پشت سر گذاشته است.
سرمربی بزرگ در ادامه روی موضع اصولیاش پافشاری کرد: “زیاد نادرست است اگر بخواهم یک نفر را علت این باخت بدانم. یوشکو بازیکن بسیار و پسر فوقالعادهای است و الان زیاد تر از همیشه باید به او پشتیبانی کرد”.
بالاخره نوبت به سوالی رسیده می بود که همه منتظرش بودند. خبرنگار با هراس و لرز اغاز کرد. این گمان وجود داشت که پپ یک دفعه همه خشم و عصبانیتش را روی فردی خالی کند که این سوال را میپرسد، بعد خبرنگار قبل از هر چیز از او عذرخواهی کرد: “ببخشید پپ که خارج از نوشته سخن میزنم ولی به نظر یک بریدگی و چند جراحت دیگر داری”.
پپ بر خلاف انتظار با اسایش کامل، پاسخش را اغاز کرد: “بله، با انگشتم. اینجا… با ناخن”. گواردیولا هم همانند همه چشم به راه این سوال می بود. او اکنون همانند یک هنرپیشه با حرکات دست نشان داد که چطور بینیاش را زخمی کرده.
گواردیولا دستهایش را به هم حلقه کرد و چشم به راه ماند. سکوت وهمآلود یکی دو ثانیهای ادامه داشت. تا خبرنگار خواست ادامه بدهد پپ اکت آخرش را اجرا کرد: “آره، میخواستم خودزنی بکنم”. لبخند بزرگی روی صورت سرمربی کاتالان نقش بست و او صندلی را ترک کرد و درحالیکه همه حاضران در سالن با چشمهای باز شده تماشایش میکردند با همان لبخند از سالن بیرون رفت.
احتمالا روزی در یک مستند فیلمی از رختکن منچسترسیتی در این شب شگفت بیرون بیاید تا فهمید بشویم جریان دقیقا از چه قرار بوده است. گواردیولا میدانست که همه فکر میکنند او از فرط استرس و ناراحتی خوش را زخمی کرده. او با لبخندش و جواب مرموزی راه را باز گذاشت تا هر کس تفسیر خودش را داشته باشد. گواردیولا اکنون باید به تمرین تیمش برگردد و جنگاورهای ناکامی خورده خود را برای یک بازی بزرگ آماده کند: بازی با لیورپول که سرنوشت فصل را رقم خواهد زد.
دسته بندی مطالب
فرهنگ وهنر
منبع