به گزارش آیندگان
به گزارش “ایندگان”، احتمالا خبر وجود آموریم در یونایتد، بهترین اتفاقی می بود که هواداران شیاطین سرخ تا زمانها انتظارش را میکشیدند و شدیدا پیگیر اخبار سرمربی اسپورتینگ بودند. هرچند که انتظارات سریعتر از تصورات آخر یافت و سکان هدایت شیاطین سرخ به همان سرمربی مورد قبول هواداران سپرده شد.
آموریم و شاگردانش در پنج بازی ابتدایی به دو برد، یک تساوی و دو باخت دست یافتند و برابر آرسنال، حریف سنتی خود با دریافت دو گل از ضربات کرنر، ناکامی بد و تلخی را توانایی کردند.
یقیناً اکثر کارشناسان فوتبال انگلیس متفقالقول می باشند که فصل جاری، زمان مناسبی برای قضاوت کارکرد آموریم نیست و باید به افکار و ایدههایش زمان و بها داد.
سپس از باخت روبه رو آرسنال و ناتینگام فارست در دو دیدار تازه، بد نیست مقداری هم از تصمیم شخصی آموریم انتقاد کنیم؛ تصمیمی که او را از لیسبون به منچستر آورد و این که آیا اصلاً در این مقطع وقتی، ورود او به تئاتر رویاها و تصاحب نیمکت مربیگری شیاطین سرخ، درست و صحیح می بود؟
احتمالا در همان نگاه اول قصه سفر مرد سی و نه ساله پرتغالی به منچستر یونایتد شوقانگیز و دلنشین به نظر بیاید و از دید اکثر هواداران و حتی خود روبن آموریم، رد کردن این چنین نظر و چالشی مقدور نبوده است اما اکنون بعد از گذشت دو هفته و وجود سرمربی اسبق اسپورتینگ در پنج دیدار و آشنایی زیاد تر او با جو فوتبال انگلیس و لمس اتمسفر هواداری تیمهای انگلیسی، میتوان با یک نگاه منطقی و عاری از شوق کاذب، ماجرای ورود مرد پرتغالی به الدترافورد را تحلیل و بازدید کرد.
به گمان زیاد اگر آموریم تیم درخشان خود یعنی اسپورتینگ لیسبون را نیمه کاره رها نمیکرد و تا آخر فصل در پرتغال ماندنی میشد، میتوانست به پیش تازی و یکه تازی خود در لیگ پرتغال ادامه دهد و علاوه بر این که اسپورتینگ لیسبون را برای دومین مرتبه متوالی به گفتن قهرمانی میرساند، در تابستان هم با پیشنهادات قابل دقت از تیمهایی که شرایط بهتری نسبت به منچستر یونایتد دارا بودند، روبه رو میشد.
فارغ از این موارد، جای او گفت و گو و بازدید دارد که چرا و چطور آموریم در این چنین برهه وقتی نظر هدایت تیمی همانند منچستر یونایتد را که حالت آن برای پرافتخارترین و بهترین مربیان تاریخ فوتبال هم شگفت و مبهم و حل نشدنی پذیرفت؟
تیمی که از ابتدای فصل به وسیله اریک تن هاخ برای بازی با چهار دفاع کننده در خط دفاعی بسته شده می بود ولی اکنون به علت افتفولبک در تیم، آموریم آنچنان که احتمالا و باید نمیتواند از پتانسیل بازیکنان در ترکیب و چینش دلخواه خود -که به طور معمول انتخاب او 3_4-۳ است- منفعت بگیرد و از آنها به درستی منفعت گیری کند.
آمدن به منچستر یونایتد و اضافه شدن به این چنین پروژهای که مدیران ورزشی تیم برای خرید بازیکنانی متوسط همانند ماتیاس دلخیت و زیرکزی به ترتیب ۴۵ و ۴۲ میلیون یورو میپردازند، ریسک زیاد بزرگی برای هر سرمربی در طول دوران مربیگریاش محسوب میشود. در واقع نشستن بر روی نیمکت تیمی که که مربیان پسا فرگی به طور شگفت کارکرد حیرت انگیز و رویایی قبلی خود را به دست فراموشی سپرده و به نوعی رزومه و کارنامه درخشان خود را زیر سوال بردهاند، به مثابه خودکشی و قدم زدن بر روی دو لبه یک شمشیر است.
احتمالا اگر روبن آموریم هم توانایی این را نداشته باشد که زیر سختی وحشتناک طرفداران و رسانهها دوام بیاورد، باید مجدد چشم به راه اخراج و فهرست شدن یک لیست از اسامی مربیان تراز اول و مشهور اروپایی باشیم.
به هر روی در فصل جاری نمیتوان انتقاداتی به سبک بازی تیم آموریم داخل کرد و همگان از جمله مطبوعات و رسانهها چشم به راه فصل آتی می باشند تا ببینند دستپخت آموریم برای شیاطین سرخ چه مزه و رنگ و لعابی دارد.
آیا سرنوشتی متفاوت در انتظار آموریم خواهد می بود یا همان اتفاقات مربیان قبلی، برای چندمین دفعه متوالی، این بار با آموریم تکرار خواهد شد و هواداران مجدداً یک نمایش تکراری از سناریوی خستهکننده مربیان دوران پسا فرگی تماشا خواهند کرد؟!
دسته بندی مطالب
فرهنگ وهنر
منبع