به گزارش آیندگان
از بین همه زیرژانرهای فیلم های علمی تخیلی، فیلم های پساآخرالزمانی با داستان های فوق العاده ای که زندگی بعد از فروپاشی تمدنی انسانی را مورد بازدید قرار می دهند، زیاد تر از بقیه گمان دارد که نادیده گرفته شوند. بزرگترین فیلمهای پسا آخرالزمانی، همه انها فرسایش قیمتهای بشری مدرن را به عکس می کشند، وقتی کخه انسان با نیرویی روبه رو می شود که قادر به مقابله با آن نیست، خواه یک ویروس کشنده، بمبهای هستهای، یا یک سری تهدیدات مرموز جدی دیگر باشد. فیلمهای پسا آخرالزمانی میتوانند از نظر لحن زیاد متفاوت باشند اما در این نوشته شما را با ۱۰ مورد از شاهکارهای پساآخرالزمانی کمتر دیده شده آشنا می کنیم.
۱۲ سریال پساآخرالزمانی برتر تاریخ تلویزیون؛ از The Last Ship تا Y: The Last Man
۱۰ فیلم پساآخرالزمانی دیدنی که به گمان زیادً ندیده اید
- ۱۰- A Boy And His Dog
- ۹- Love And Monsters
- ۸- Interzone
- ۷- Turbo Kid
- ۶- Night Of The Comet
- ۵- The Midnight Sky
- ۴- Cargo
- ۳- The Quiet Earth
- ۲- The Girl With All The Gifts
- ۱- Six-String Samurai
۱۰- A Boy And His Dog (۱۹۷۵)
احتمالا نماد فیلمهای پسا آخرالزمانی که مورد دقت قرار نگرفتهاند، فیلمی نیست جز پسری با سگش. همانطور که از نامش اشکار است، این فیلم ماجراهای یک پسر جوان و سگ دارای قوت تله پاتی همراهش را جستوجو می کند که در یک زمین نابود شده برای بمباران هسته ای، پر از مهاجمان وحشتناک و انسان های جهش یافته ترسناک که به جستوجو قربانیان نیازهای بیمارگونه خود می باشند، سفر می کنند. هیچکدام از قهرمانها تصمیم خوبی ندارند، اما این دو با یکدیگر پیوند عجیبی برقرار میکنند و در طول سفر به دلایل زیاد نادرستی کارهای درستی انجام خواهند داد.
ماهیت شگفت آخرالزمانِ فیلم A Boy and his Dog و حس هولناک طنز تاریک فیلم الهام قسمت دنیای سری بازی های Fallout شد که به نوبه خود الهام قسمت یک سریال تلویزیونی موفق با همین نام گردید. به جرات می توان او گفت که ژانر پسا آخرالزمانی مدیون این فیلم است، و با تماشای این فیلم به شدت فهمید الهام گرفتن تعداد بسیاری از فیلم های این ژانر از آن خواهید شد، با تصویرسازی هایش از خشونت، آدم خواری و تجاوز جنسی، سزاوار است که این فیلم زیاد تر از یک فیلم کمتر دیده شده در یک ژانر فرعی مورد دقت قرار گیرد.

۹- Love And Monsters (۲۰۲۰)
لزوماً ملزوم نیست که هر فیلم پساآخرالزمانی یا به اندازه چیزی همانند The Road خشن باشد یا همانند پسری با سگش به طنز سیاه تکیه کند. این را عشق و هیولاها، فیلمی ساخته سال ۲۰۲۰ ثابت کرد که همانند اکثر اکرانهای آن دوره وقتی، زمان کوتاهی بعد از اکران به شدت نادیده گرفته شد. دیلن اوبراین در این فیلم نقش یک بازمانده جوان را بازی می کند که بعد از یک اتفاقات آخرالزمانی که حیوانات در سراسر جهان را به موجوداتی جهش یافته، غول پیکر و وحشی تبدیل می کند، در یک جامعه پناه گرفته در زیر زمین زندگی می کند.
شخصیت جوپل با بازی اوبراین، به منظور برقراری ربط مجدد با معشوق دوران دبیرستان خود، سفری خطرناک را در روی زمین اغاز می کند اما بزودی حقایق تکان دهنده ای را در رابطه جامعه ای که در آن زندگی می کند کشف می نماید. جوئل در طول سفر خود دوستانی اشکار می کند که از برخی از هیولاها منفعت گیری های خلاقانه ای می کنند. عشق و هیولاها هم بهگفتن یک داستان غمانگیز دوران بلوغ و هم بهگفتن یک داستان اکشن ساده در یک آخرالزمان بی همتا خوب عمل میکند، که مستحق ستایش زیاد تر از آن چیزی است که توانسته دریافت کند.

۸- Interzone (۱۹۸۷)
دلنشین اینجاست که همانند فیلمهای کلاسیک وسترن اسپاگتی، فیلمسازان ایتالیایی در دهه ۸۰ یک دوره ساخت فیلمهای کمهزینه به سبک مکس دیوانه را پشت سر گذاشتند و زیرژانر فرعی مبهمی را به نام nukesploitation یا منفعت کشی از بمباران اتمی خلق کردند. این فیلمها زیاد تر آنقدر به شکل خندهداری بد می باشند که ظاهری از کیفیت دور خود میپیچند تا مجدد به شاهکارهای شگفتانگیزی تبدیل شوند و بهگفتن فیلمهای کالت با لیاقت تحسین باشند. هیچ فیلمی در این زیرژانر همانند Interzone در سال ۱۹۸۷، شگفت بودن ناآگاهانه از زیرژانر منفعت کشی از بمباران اتمی را بهتر نشان نمی دهد.
این فیلم درمورد یک بازمانده از زمینهای لم یزرع ناشی از بمباران اتمی با قوت ماوراءالطبیعه و از دسته راهبانی است که نام خود را از برندهایی همانند “پاناسونیک” و “جنرال الکتریک” می گیرند. پاناسونیک ماموریت دارد از آخرین منطقه حاصلخیز روی زمین، یعنی Interzone، در برابر گروهی متجاوز از مهاجمان که توسط بدنساز برجستهای به نام مانتیس رهبری میشود، محافظت کند. افشای نهایی خزانه دانشی که پاناسونیک از آن محافظت میکند، نت پایانی شگفت اما دوست داشتنی است که علتمی شود این از آن فیلم هایی باشد که در بد بودن زیاد خوب است.

۷- Turbo Kid (۲۰۱۵)
Turbo Kid که بی سر و صدا در سال ۲۰۱۵ انتشار شد، تعریف یک فیلم قوی نهان است که هیچ زمان آنقدر که واقعاً سزاوار آن می بود، مورد دقت قرار نگرفت. به همان شکلی که سریال Fallout زیباییشناسی دهه ۵۰ی آینده واپسگرایانه را با دنیای پساآخرالزمانی تلخ ترکیب میکند، Turbo Kid نیز با روایت در آخرالزمانی ناشی از بحران آب که در سال ۱۹۹۷ به نقطه جوش خود رسید، نوستالژی دهه ۹۰ را استخراج میکند. داستان این فیلم پساآخرالزمانی در رابطه یک بازمانده جوان یک طرفدار ابرقهرمانی است که با یک شخصیت مورد علاقه شان روبرو می شوند. این دو به زودی با زئوس، جنگ سالاری بیرحم، که آب مورد نیازش را با له کردن جسد قربانیان با یک دستگاه ترسناک به دست می آورد، دچار می شوند.
علتدنیای Turbo Kid بدون شک کارتونی و مزخرف است که آن را به گزینه مناسبی برای افرادی که به جستوجو برداشتی کثیف و واقع بینانه از جامعه ای پساآخرالزمانی تبدیل نمی کند. با این حال، این فیلم جذابیتی غیرمنتظره و منحصر به فرد دارد، چیزی همانند به Tank Girl در سال ۱۹۹۵ اما منهای تصاویر تاریک و فقدان آشکار فیلمی کامل. Turbo Kid بعد از اکران نقدهای متغیری دریافت کرد، اما برای طرفداران داستانهای پسا آخرالزمانی خوشبینانهتر قیمت یک بار دیگر تماشا را دارد.

۶- (۱۹۸۴) Night Of The Comet
اگر نوستالژی دست دوم برای دوران قبل ای از طریق یک فیلم دهه ساخته شده در دهه ۲۰۱۰ که به شدت بر زیبایی شناسی دهه ۹۰ تکیه داشت کافی نیست، شب دنباله دار یک کپسول وقتی قوی از فرهنگ دهه ۸۰ را مستقیماً از منبع آن اراعه می دهد. این فیلم که در سال ۱۹۸۴ اکران شد، داستان دو دختر بی خبر از همه جا را جستوجو میکند که به نوعی توانستند بعد از عبور یک ستاره دنبالهدار و مرگبار از کنار زمین، جان سالم به در ببرند، دنباله داری که گازهای آن زیاد تر جمعیت زمین را از بین برد و تعداد بسیاری از بازماندگان را به زامبیهایی گوشتخوار تبدیل کرد. اکنون این دو زن بی توانایی باید در دنیای تازه پر از خشونتشان زنده مانده و در عین حال از دست دانشمندانی که می خواهند روی آن ها مطالعه کنند، فرار نمایند.
ماهیت آسان گیری داستان فیلم شب دنباله دار ، آخرالزمان را به گفتن نوعی زمین بازی سرگرم کننده به عکس می کشد، که به دو شخصیت مهم آن زمان بسیاری می دهد تا به خرید بروند و هر کاری دوست دارند بکنند و در این بین گله هایی از زامبی ها را نیز با گلوله از پای در بیاورند. به این ترتیب، این فیلم تقریباً به گفتن یک الگوی اولیه برای فیمل های Zombieland عمل می کند و به همان اندازه سرگرمی و بامزگی را فراهم می کند. شب دنباله دار با جوک های واقعاً خنده دار، موسیقی متن پرهیاهوی دهه ۸۰ و برخی تفسیرهای شگفت انگیز پیشگویانه نسبت به فرهنگ و سیاست در دوران ریگان، می بایست فیلمی زیاد مشهورتر می می بود.

۵- The Midnight Sky (۲۰۲۰)
علیرغم همه جذابیتی که فیلم های پساآخرالزمانی با ماهیت زمینی به مثابه یک زمین بازی بامزه و سرگرم کننده دارند، وقتی که تصویری زیاد واقعی تر و معقولانه تر از یک زمینِ پساآخرالزمانی اراعه می دهند در بیشترین کیفیت خود قرار می گیرند. علیرغم این که فیلم The Midnight Sky بعد از اکران با نقدهای زیاد بدی روبه رو شد، به طور شگفت انگیزی به گفتن یک فیلم علمی تخیلی مراقبه ای و شخصیت محور عمل می کند که داستان آن اتفاقاً در ناامیدانه ترین لحظات حیات بشریت اتفاق می افتد. به علت برخی رویدادهای غیرقابل توضیح، اکثریت جمعیت بشر سیاره زمین را با سفینه های فضایی ترک کرده و به منظور جستجوی دنیاهای جدیدی برای سکونت، به فضا رفته اند.
شخصیت آگوستین با بازی جورج کلونی دانشمندی است که به یک بیماری لاعلاج مبتلاست و در پایگاه تحقیقاتی قطب جنوب روی زمین باقی می ماند تا به فضانوردانی که از ماموریتی به مشتری بازمی گردند نسبت به فرود روی زمین هشدار دهد. هنگامی که یک مسافر قاچاقی غیرمنتظره در محل زندگی او ظاهر می شود، آگوستین ناچار می شود با قبل اش روبرو شود. روایت درخشان و شکافته فیلم، دو خط وقتی را در ذهن آگوستین و این چنین خدمه بازگشته از مأموریت فضایی به خوبی متعادل میکند و به همین خاطر به گفتن یک داستان غمانگیز و تامل برانگیز که در منظرهای برفی بعد از انسان اتفاق میافتد، با لیاقت تقدیر بیشتری است.

۴- Cargo (۲۰۱۷)
فیلم های سفر جاده ای و پسا آخرالزمانی طبق معمولً دست در دست هم پیش می روال، حتی وقتی که وسایل نقلیه به سبک مکس دیوانه لزوماً در دسترس نباشند. اینجاست که فیلم کم دیده شده مارتین فریمن به نام محموله داخل می شود که این بازیگر دوست داشتنی بریتانیایی را در نقشی زیاد بیرحمانه، خشن و حتی غم انگیز به کار می گیرد. محموله فریمن را در قالب پدری به عکس می کشد که با همسر و فرزند تازه متولد شده اش در محیطی لم یزرع و روستایی در استرالیا سفر میکنند، در جهانی آلوده به ویروس خشم که قربانیان را به شدت دیوانه و تشنه گوشت انسان میکند.
از آنجا، همه چیز به شدت از بد رو به وخامت می گذارد چون مادر خانواده به زودی به زامبی تبدیل شده و بعد از آن است که فریمن باید به تنهایی فرزندش را به جایی امن رساند. این فیلم در به عکس کشیدن فرهنگ بومیان استرالیا کار فوق العاده ای انجام می دهد، چیزی که به ندرت در هیچ فیلم بزرگی به نمایش گذاشته میشود. یک سفر پرتنش، غمانگیز و عمیقاً تکاندهنده از لحاظ فیزیکی و روانی، Cargo یک کار فوق العاده در یادآوری این نوشته به بینندگان انجام می دهد که زندگی انسان تا چه اندازه مورد قیمت است.

۳- The Quiet Earth (۱۹۸۵)
حتی خاصتر از ژانر فرعی پسا آخرالزمانی، داستانهایی می باشند که در آنها انگارً تنها یک بازمانده از کل بشر باقی مانده است. The Quiet Earth فیلمی از سینمای نیوزیلند است که دقیقاً به این چنین فرضیه ای فکر می کند، با یک قهرمان تنها که یک روز از خواب بیدار شده و فهمید می شود که همه چیز به نحوه مرموزی ناپدید شده است. یقیناً، همانند اکثر فیلمهای «آخرین انسان روی زمین»، او به زودی فهمید میشود که در نهایت تنها بازمانده نیست، و در کل سه انسان انگارً از این اتفاقات فاجعهبار جان سالم به در بردهاند.
در حالی که زمین خاموش با یک مثلث عشقی بین سه قهرمان خود بازی می کند، اکثر داستان بر معمای نابود شدن ناگهانی زمین متمرکز است. در کمال ناباوری، افشای حقیقت اتفاقی که رخ داده و این که چرا این سه بازمانده به طور خاص موفق شده اند از این اتفاق جان سالم به در ببرند، بسیار رضابت قسمت و قانع کننده است که فیلم را هم از نظر احساسی غنی و هم معمایی رضایتقسمت میسازد. شایان ذکر است که نیل دگراس تایسون، اخترفیزیکدان مشهور رویکرد علمی فیلم را تایید کرده است.

۲- The Girl With All The Gifts (۲۰۱۶)
علیرغم انتشار کردن زمان ها قبل از فصل اول سریال آخرین بازمانده از ما، The Girl with All the Gifts مسلماً سه سال بعد از انتشار کردن سری بازی های اورجینالی به همین نام انتشار شد و روایتی کاملاً شبیه داشت. درست همانند قارچ زامبی کننده سریال آخرین بازمانده از ما، فیلم دختری با همه موهبت ها یک آخرالزمان زامبی زده را توصیف می کند که توسط یک گونه مرگبار از قارچ ها به وجود آمده است، قارچی که در نهایت زیاد تر جمعیت بشری را آلوده می کند. با این حال، امید به درمان به شکل یک دختر جوان به دنیا آمده از پدر و مادری آلوده از راه می رسد، که نمایانگر نوعی شرارت اما با هوشی نهفته است که می تواند آن را کنترل کند.
امکان پذیر از داستان بازی ویدیویی حرف های شده الهامات بسیاری گرفته باشد، اما دختری با همه موهبت ها هم چنان قیمت تماشا را دارد. کاوش دلنشین یک شخصیت زامبی که ماموریت دارد تمایلات درنده خویی خود را کنترل کند، زیاد دلنشین است، موضوعی که با دنیای تیره و تار و سکانس های اکشن پر تنش، تکمیل شده است. مایه شرمساری است که پیروزی The Last of Us این گوهر نهان را بیشتر از پیش از رادار بینندگان دور کرده است.

۱- (۱۹۹۸) Six-String Samurai
به همان اندازه که ماجراجوییهای بامزه یا داستانهای تفکربرانگیز تکان دهنده عالی می باشند، محیط پسا آخرالزمانی برای اکشنهای شوقانگیز ساده نیز بسیار است. Six-String Samurai یک فیلم اکشن جدا گانه پوچ گرایانه از دهه ۹۰ است که قیمت پسا آخرالزمان را در داستانی دیوانه وار و خونین به اثبات می رساند. این فیلم درمورد یک شخصیت سرگردان تنها به نام بادی است، گیتاریستی که به سبک بادی هالی افسانهای ظاهر خود را مرتب می کند، و بعد از مرگ رهبر اسبق و مقلد اولیس، در تلاشی برای تبدیل شدن به «پادشاه» تازه شهرک لاست وگاس، سفری پرماجرا را اغاز می کند. در طول راه، او یک کودک ولگرد را به گفتن همراه خود انتخاب می کند که تنها با نام «بچه» شناخته می شود.
سامورایی شش رشته ای با بودجه ای ناچیز ساخته شده است، و مطمئناً بعضی اوقات اوقات این را نشان می دهد، اما این محدودیت تبدیل خلاقیت های شگفت انگیزی در سکانس های اکشن و جهان سازی شده است. گروههای شگفت از راهزنان عاشق موسیقی، قاتلان با لباس های ورزشی و خانوادههای هستهای آدمخوار، شخصیتهای واقعاً فراموشنشدنی را به وجود میآورند. سامورایی شش رشته ای، موسیقی، کمدی و اکشن شوق انگیز را به گونه ای با هم سازگار می کند که تنها ترکیبی از چند فیلم علمی تخیلی پسا آخرالزمانی می توانند آرزوی آن را داشته باشند.
۱۰ فیلم آخرالزمانی زیاد ترسناک و پرتنش که در آن ها خبری از ظهور زامبی ها نیست
۱۰ سریال پساآخرالزمانی همانند سریال «سیلو»؛ از Station Eleven تا Under the Dome
۱۲ فیلم آخرالزمانی کمتر دیده شده که حتماً باید ببینید؛ از Testament تا Take Shelter
دسته بندی مطالب
فرهنگ وهنر