به گزارش آیندگان
به گزارش “ایندگان”، علیرضا آساهی که یکی از افتخارآفرینان تاریخ ورزش افغانستان محسوب میشد و مدال طلای جهانی و آسیایی در رشته پرورش اندام را در کارنامه داشت، روز قبل چشم از جهان فرو بست و ظهر امروز هم مراسم خاکسپاری او انجام شد تا جامعه ورزش این سرزمین و هوادارانش را به شوک فرو ببرد.
این قهرمان پرورش اندام که طی یک هفته تازه استوریهایی در فضای غریبانه انتشار میکرد و چهره درهم و آشفتهای داشت، بعد از سپری کردن سالها بیتوجهی و با دو قهرمانی و یک نایب قهرمانی جهان در رده سنی پیشکسوتان و یک مدال طلای جنوب آسیا دار فانی را وداع او گفت.
زنده یاد آساهی در فقر مطلق زندگیاش را گذارند، اما در مسابقات با حمایتیک تاجر به نام کربلایی ظاهر وجود اشکار میکرد و با دقت به این که فدراسیون پرورش اندام بودجه خاصی برای حضورش در مسابقات در نظر نمیگرفت، حالت سختی داشت که یقیناً خبر مرگ او برای هوادارانش شوکهکننده می بود.
این اتفاق جهت شده تا از دیروز کمپین جمعآوری پشتیبانی نقدی برای خانواده وی راهاندازی شود که مردم افغانستان هم از داخل و خارج از سرزمین نسبت به این کار عمل کردند تا خانوادهاش از این بعد شرایط سختی نداشته باشند و از نظر دیگر، تعداد بسیاری از سیاستمداران افغانستان همانند روسای جمهور اسبق و مدیران اجرایی این ضایعه را تسلیت انها گفتند.
آخرین مطالب
این افتخارآفرین ورزش افغانستان طی دو، سه روز تازه استوریهای عجیبی هم انتشار کرد؛ او با چهره ژولیده و متاثر که گویا خسته از زندگی است، تصاویری در فیسبوک انتشار نمود که همه جستوجوکنندگان او فهمید شدند قهرمان افغانستان غریبانه در گوشهای از سالن بدنسازی نشسته و دیروز هم که خبر مرگ وی انتشار شد، غیرمنتظره و شوکهکننده می بود.
خبر درگذشت علیرضا آساهی جهت شد تا یادداشتی از سوی یکی از نویسندگان و هواداران افغانستانی وی در اختیار ما قرار بگیرد که در ادامه میخوانید:
«بدرود مرد بزرگ و سربلند!
باور نمیکنم که علیرضا آساهی دیگر نیست؛ اما با تأسف، این حقیقت دارد. او مرد بزرگی می بود و درد بزرگی نیز در سینه داشت. همین درد اشکهایش را سیلآسا روی سکوی قهرمانی جهان جاری ساخت.
در آخرین مستندی که از او دیدم، جملهی قشنگی او گفت: «خوشحالم که محبوب مردم شدم!»
سه مدال جهانی (دو طلا و یک برنز) داشت، نایب قهرمان و بهترین فیگورست جنوب آسیا می بود. او با همه وجود درد آوارگی و دربهدری را لمس کرده می بود. آساهی در ایران و در مهاجرت به دنیا آمد و با ضمانت معلمانش بهصورت غیر رسمی، درس خواند.
قهرمان دو مرتبهای پرورش اندام جهان دارای مدرک لیسانس ادبیات فارسی، شاعر و یک هنرمند خوب می بود.
او نقاشی سوختهکاری روی چوب کار میکرد و میاو گفت، بر خلاف ظاهر خشناش، قلبس لطیف و رمانتیک دارد و عاشق صلح و صفا و زندگی صمیمی و آرام در کنار دیگران است.
او نیز همانند اکثر همنسلان خود در عصر بروسلی، ژان کلود واندم و سیلوستر استالونه، عاشق ورزش و هنرهای رزمی شد و زیر نظر محمد افضل عزیزی تا مرحله «دان سه» کاراته پیش رفت.
علیرضا آساهی دوره مربیگری کاراته را زیر نظر تنها سامورایی زنده جهان «کیگو آبه» از جاپان کار کرد و استاد شد.
لیست داروهای ضد افسردگی: معارفه کامل + عوارض سوء مصرف داروهای افسردگی_آیندگان
رقابتهای ناسالم جهت شد که آساهی، کاراته را رها کند و داخل پرورش اندام شود.
آساهی زیاد سریع به این نتیجه رسید که توانایی رشد و پیروزی در پرورش اندام را دارد. فردی که در نهایت یکی از دلایل مهم پیروزی و رونق پرورش اندام به خصوص در غرب کابل شد و در وزن ۹۰ و ۱۰۰ کیلوگرم بیرقیب می بود.
آساهی در رقابتهای انتخابی تیم ملی افغانستان و در نخستین توانایی، پنجم شد، اما لقب بهترین فیگوریست افغانستان را کسب کرد.
او یک سال دیگر زحمت کشید و تلاش کرد تا بتواند به پیراهن تیم ملی برسد، اما دو ماه مانده به مسابقات انتخابی تیم ملی، در یک تصادف از پیش طراحی شده و درست در روزهای سال نو، او را به شدت در کابل مصدوم کردند.
در مسابقات پرورش اندام پیشکسوتان افغانستان با وجودی که بهتر از همه می بود، اما جایزه را به فرد فرد دیگر دادند. این قضیه و حقخوری جهت شد که آساهی سه بار سکته خفیف را توانایی کند.
شرایط حاکم بر ورزش افغانستان، خویشخوری و حقخوریها آساهی را افسرده کرد و او از همه چیز، حتی نام مسابقه و رقابت فراری شد.
آساهی میاو گفت: «باید همه بدانند که من با چه مشکلاتی دستوپنجه نرم کردهام تا علیرضا آساهی شوم.»
آساهی دو پسر به نامهای کیهان و آرمان دارد که تا این مدت کوچک و نوجوان می باشند؛ پسرانی که به پدر قهرمان و هنرمند در سطح و اندازههای علیرضا آساهی همانند همهی مردم افغانستان افتخار میکنند.
آساهی تا این مدت در خانه اجارهای زندگی میکرد. او عاشق طبیعت و پرندگان می بود و میاو گفت گل و گیاه فضا را پر از انرژی و زیبایی میکند.
با تأسف که علیرضا آساهی، بیکار می بود و از مشکلات شدید اقتصادی رنج میبرد. آساهی در خانهاش گلخانه و خانهای برای پرندگان داشت و با آنان زمان میگذراند.
آساهی همیشه قدردان خانواده و همسر خود می بود، آنها که به اختصاصی در دوران تمرینی، همراه و یاور آساهی بودند.
آساهی میاو گفت، در حقیقت قهرمان مهم، همسرم است.
۲۱۳۸۹۲۰
آساهی در مسابقات بینالمللی و جهانی با حمایتمالی «کربلایی ظاهر» شرکت کرد و به مقامهای ارزشمندی دست یافت.
او وقتی که در مسابقات جنوب آسیا نایب قهرمان شد، در برگشت به افغانستان مورد استقبال قرار نگرفت، تشویق نشد و مجدد لحظههای دشوار و سرد را توانایی کرد!
آساهی در سال ۲۰۲۳ برای دومین بار پیاپی قهرمان مسابقات پیشکسوتان پرورش اندام افغانستان شد.
آساهی وقتی که برای مسابقات جهانی انتخاب شد، یک چشماش اشک می بود و چشم دیگرش خنده. خوشی برای وجود در مسابقات جهانی و اشک به علت مشکلات مالی و اقتصادی.
در آن روزها بار دیگر کربلایی ظاهر فرشتهی نجات شد، دست او را گرفت و آساهی بار دیگر قهرمان پیشکسوتان جهان شد.
او نخستین ورزشکار افغانستان است که سند معتبر مربیگری حرفهای پرورش اندام را از فدراسیون جهانی این رشته دریافت کرده است.
آساهی میاو گفت که اگر حمایتشود، توانایی این را دارد تا مجدد مردم افغانستان را با کسب مدال جهانی، خوشحال کند.
آساهی معتقد می بود، وقتی که مردم اوضاع خوبی ندارند و درد همه فضا را پر کرده، کسب مقام از آوردگاههای مهم ورزش جهان و آوردن لبخند بر لب مردم، قیمت بسیاری دارد.
آساهی در روزهای آخری که باید عازم مسابقات جهانی میشد، از بیپولی رنج میبرد. حرف های می بود که برای خرید یک کارتن تخم مرغ به یک مغازه رفتم، ۱۱۰۰ افغانی داشتم، خودم را معارفه کردم و گفتم که یکبار قهرمان جهان شدهام. مغازهدار او گفت قیمت یک کارتن تخم مرغ ۱۲۰۰ افغانی است. به مغازهدار گفتم این را برایم ارزانتر بده و من قول میدهم که برایتان از مسابقات جهانی مدال بگیرم، اما او آن شانه تخم مرغ را ۱۰۰ افغانی ارزانتر به من نداد.
آساهی سخن قشنگی داشت و میاو گفت: «الماس وقتی الماس میشود که سختی و تاریکیها را تحمل کند؛ وگرنه چیزهای درخشنده در دنیا زیاد می باشند ولی هیچ کدام الماس نیستند.»
هنگامی آساهی به مسابقات جهانی میرفت، آرمان پسر ۱۰ سالهاش به او حرف های می بود، پدر جان تلاش کن دستپر و سر بلند برگردی که ما پیش مردم سربلند باشیم.
آساهی میاو گفت، در مسابقات جهانی، این سخن و خواست آرمان، مرا بیشتر از هر قضیهی دیگر دچار کرده می بود که مبادا نزد آرمان شرمنده شوم!
خُب، حقیقت این است که اکنون علیرضا آساهی، همان فردی که سر آرمان و میلیونها آرمان دیگر را بلند کرده می بود، دیگر در این دنیا نیست، اما میراث او برای همیشه جاویدان است. حس افتخار و غروری که مردم افغانستان با او توانایی کردند، همیشه در دلهایشان جاودانه خواهد ماند چون آنها همیشه علیرضا آساهی را با غرور، افتخار و با سری بلند، به یاد خواهند داشت!
آرمان باید بداند که پدر او یک قهرمان و یک افتخار می بود، با سری بلند و افراشته تا همیشه!
بدرود مرد بزرگ و سربلند!
نعمتالله رحیمی»
دسته بندی مطالب
فرهنگ وهنر